پرستو کوچولو

زیارت امام رضا (ع)

تقریبا یک هفته ای بود که چیزی ننوشتم چون هم سرم خیلی شلوغ بود هم اینکه جای همه خالی همراه با خاله لادن و هیربد کوچولو و مادربزرگش رفته بودیم مشهد زیارت امام رضا بالا خره بعد از شش سال امام رضا ما رو طلبید و خیلی یکدفعه و بدون برنامه ریزی رفتنی شدیم توی هواپیما بماند که چقدر استرس سقوط داشتیم تا رسیدیم برگشت هم همینطور بود چون ماشاالله هواپیمایی ایران که اعتبار نداره هم رفت و هم برگشت با تاخیر همراه بود و بچه ها خیلی خسته شدن مخصوصا که هوا خیلی هم گرم بود و لنا توی این سه روز حتی یک وعده غذا هم کامل نخورد فقط شیر می خورد اون هم خیلی کم ولی بازهم بد نبود چون دسته جمعی رفته بودیم خوش گذشت ولی وقتی که برگشتیم از دماغمون در اومد چون وقت معای...
6 خرداد 1390
1